به گزارش مشرق، وقت آن رسیده است که معصومه ابتکار، بانوی سبزپوش دولت یازدهم، دیگر لقب بانوی حاشیهساز دولت را هم از آن خود کند، حاشیههایی که هم برای دولت پرهزینه است و هم برای نظام جمهوری اسلامی.
در این دو سال و اندی که از دولت یازدهم میگذرد ابتکار برای شانه خالی کردن از مسئولیتهایی که بر عهدهاش بوده و اصرار بر انجام اموری که هیچ ربطی به او نداشته، حاشیههایی را برای دولت و جامعه ایجاد کرده است. مردم خوزستان در انبوه گرد و غبار گم میشوند و ابتکار حتی راضی به انجام یک سفر به خوزستان محض انجام همدردی نمیشود و وقتی هم وزیر بهداشت به عنوان تنها نماینده یک دولت به خوزستان میرود مشاور ابتکار به تمسخر میگیرد که «وزیر بهداشت نخود هر آشی است!»
اما وقتی این بانو در بحبوحه مشکلات زیست محیطی کشور در رسانههای بیگانه، مکرر درباره مذاکرات هستهای و نتایج آن گفتوگو میکند، مبادا فکر کنید که او میخواهد نخود هر آشی شود!
هنوز ادعای وی درباره آلوده بودن بنزین پتروشیمیها که سال گذشته آن را مطرح کرد و جلوی تولید بنزین داخلی را گرفت و در نهایت پس از چندین ماه بررسی مجلسیها معلوم شد تنها ادعایی بوده که مستندات آن هم در کمیسیون اصل 90 مجلس رد شد فراموش نشده است. اما پاسخ ابتکار در برابر نظر قوه مقننه کشور هم قابل تأمل بود: «آنها میتوانند نظر خودشان را بدهند ولی ما داریم پیش میرویم و به نظر ما بنزینهای پتروشیمی آلوده است.»
یا در جای دیگری وقتی سازمانهای مردم نهاد زیست محیطی که بارها سنگشان را ابتکار به سینه زده است، کمی از عملکرد ایشان انتقاد میکنند و تجمعی را به پا میکنند از آنها رو برمیگرداند و صراحتاً عنوان «دلواپس» را به آنها میچسباند اما دیگر نمیشنود که آنها دلواپس چه بودهاند چرا که هیچ گاه پاسخ دغدغههایشان را نداده است.
آنها دلواپس تخریب روزانه حدود 40 هکتار از مراتع و جنگلهای ایران، افزایش ویلا سازی و جاده سازی های بی رویه و با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست در مناطق جنگلی، قرار گرفتن ایران در ردیف 10 کشور عمده تولید کننده گازهای گلخانه ای، قتل عام پرندههای مهاجر تالابهای شمال ایران، وجود 40 باغ وحش غیر مجاز و 35 باغ وحش مجاز بدون استاندارد، نابودی پناهگاه حیات وحش موته بهترین زیستگاه آهو،آتش سوزیهای مکرر و نبود بالگرد برای مهار آتش، رواج گردشگری مخرب و توریسم شکار در محیط زیست ناتوان و بی دفاع ایران، تردد لودرهای معدنکاو در منطقه حفاظت شده بحر آسمان و... هستند اما سخت است پاسخ به چرایی تمام این اتفاقات برای یک رئیس، پس راحتترین راه یعنی همان «انگ چسباندن به مخالف»، را رئیس انتخاب میکند و سعی میکند کل صورت مسئله را پاک کند.
شرح این روزها
ابتکار در این دولت، وعدههای متعددی را داده که در لوای هر کدام بگوید دولت پیشین، ناتوان بوده و بیکفایت اما در این دو سال هیچ اقدام زیست محیطی انجام نداده است که الگو شود برای انجام کارهای تخصصی و حرفهای در محیط زیست تا دیگران هم یاد بگیرند.
او مدعی است که عدهای میخواهند سازمان محیط زیست را سیاسی کنند او حتی تجمع مکرر کارکنان سازمان متبوع خود را هم نمیبیند و خواستههایشان را پاسخ نمیدهد بلکه دنبال پاسخ به یک چرایی است، آن هم اینکه چرا رسانهها تجمع کارکنان سازمان محیط زیست را منتشر میکنند؟ آیا بهتر نیست اگر ایشان حداقل توان مدیریت محیط زیست کشور را ندارند کارکنان سازمان مرکزی محیط زیست را مدیریت کنند تا هر چند ماه یک بار با یک تجمعی، سوژه رسانهها نشوند و افشاگری نکنند از آنچه قرار است پنهان بماند!
در جریان جدیدترین تجمع کارکنان این سازمان، سند انتصاب سفارشی یک خانم دیپلمه به عنوان «رئیس گروه شورای عالی محیط زیست و ایمنی زیستی» منتشر میشود اما به جای پاسخگویی به اینکه وقتی مدیر کل دفتر ریاست خطاب به ابتکار نامه میزند و سفارش میکند که این فرد فقط با دستور شما امکان انتصاب در این سمت را دارد و با دارا بودن مدرک تحصیلی دیپلم واجد شرایط تصدی در پست مورد نظر نیست، سفسطه میکنند و میگویند تجربه بهتر از مدرک است و دیپلم چه اشکالی دارد؟!
در حالی که اصلاً بحث، این نیست، بحث، بر سر آن است که چرا وقتی خودتان معترف به این هستید این فرد با دیپلم نمیتواند این پست را بگیرد چرا از بند «پ» استفاده میکنید و دستور میگیرید که منصوب شود!
چقدر نام خانوادگی کارکنان و مدیران محیط زیست شبیه است!
شاید مسئولان محیط زیست در گفتوگو با رسانههای خودی تلاش کنند این یک مورد سند انتصاب سفارشی را سرپوش بگذارند و فرافکنی کنند با دلایل پیش پا افتادهای که مثلاً «این خانم مشغول تحصیل است و مدرک دیپلم را به محیط زیست تحویل داده» اما این نافی این نیست که فریبا لاهوتی، مدیرکل دفتر ریاست سازمان، نامه انتصاب سفارشی را خطاب به ابتکار صادر کرده و در نهایت این فرد را منصوب کرده است.
اما خالی از لطف نیست که مخاطبان بدانند در سیستم اتوماسیون اداری سازمان محیط زیست بسیار است نام خانوادگیهای مشابه مدیران و کارکنانی که در این دولت به کار گرفته شدهاند! و احتمالاً تنها یک اتفاق یا یک حق است که فرزندان مدیران و ... در این سازمان مشغول به کار میشوند.
خانم ابتکار! رسانهها که هنوز نقد سیاسی نکردهاند
خانم دکتر! اهالی رسانه خوب میدانند که محیط زیست را سیاسی میبینید اما تلاش میکنید بگویید دیگران، محیط زیست را سیاسی میبینند. حداقل میتوانید یک بار سری به ببر سیبری که سالهاست در قرنطینه پارک ارم، رنگ آفتاب را ندیده است بزنید و آن را ثمره یک دولت نبینید بلکه کمی حس محیط زیستی داشته باشید و آن را یک جانور بیدفاع ببینید به جای اینکه خط کشیهای سیاسی را برای آن اعمال کنید.
میتوانید به بخشی از فریادهای واأسفا و وامصیبتایی که در دولتهای پیشین برای تصمیمات زیست محیطی سر میدادید در این دوره عمل کنید. وقتی دولت قبل، مسئولیت کمیته کاهش آلودگی هوای تهران را به استانداری داد و شما نگران شدید، حداقل در این دو سال، این مسئولیت را به محیط زیست برمیگردانید تا نمیشد گفت که شما اعتراضات زیست محیطیتان هم سیاسی است!
نقدهای بسیاری به دولتهای پیشین وجود دارد اما آیا به خاطر ندارید که خشکاندن و آلودهسازی هورالعظیم برای استخراج نفت که به مهمترین کانون داخلی ریزگردهای کشور تبدیل شده به دست کدامیک از ژنرالهای دولت یازدهم که در دولت هفتم و هشتم هم مسئولیت داشتند، رقم خورد؟ نگویید که نمیدانید سنگ بنای جاده ویرانگر جنگل ابر چه زمانی گذاشته شد! اساسا نهضت سدسازی در کشور ما چه زمانی آغاز شد و در چه زمانی به اوج خود رسید؟
آیا در دولتهای نهم و دهم حتی مجوز یک سد بر روی رودخانه های منتهی به دریاچه ارومیه صادر شد؟ طرح اولیه سد شفارود مربوط به کدام دولت است؟ آیا احداث سد شفارود در دولت دهم متوقف نشد و در دولت یازدهم قرارداد فاینانس خارجی آن منعقد نشد و ساخت آن آغاز نشد؟ آیا سدهای لاسک و عزیز کیان با حجم تخریبی وسیع جنگلهای هیرکانی بدون مجوز محیط زیست در حال تجهیز کارگاه نیستند؟ آیا با تفویض اختیار صدور مجوز معادن شن و ماسه به شهرستانها در دولت یازدهم در استان گیلان حیات از بسیاری از رودخانه های بکر این استان زدوده نشد؟ آیا در دولت یازدهم نبود که آتشسوزیهای پی در پی در جنگل گلستان و جنگلهای زاگرس خون به دل دوستداران محیط زیست کرد؟ آیا طرحهای انتقال آب بین حوزه ای در دولت یازدهم متوقف شد؟ و در یک کلام کدام پروژه مخرب که در دولتهای نهم و دهم توسط سازمان حفاظت محیط زیست متوقف شده بودند در دولت یازدهم مجددا کلید نخورد؟ و کدام پروژه مخرب آغاز شده در دولتهای نهم و دهم هم اکنون متوقف شده است؟
خانم ابتکار! رسانهها هنوز انتقادات سیاسی از عملکرد شما نداشتهاند، هنوز به کارگیری افراد معلومالحال و رفتوآمدهای وقت و بیوقت عدهای به سازمان محیط زیست را علنی نکردهاند، هنوز به انتصابات فامیلی در محیط زیست نپرداختهاند، هنوز مدارک تحصیلی بعضی معاونان شما از دانشگاههای غیرمعتبر آمریکایی را که بر اساس آن حقوق دریافت میکنند را مطرح نکردهاند، هنوز نوبت به گزارش سفرهای خارجی نرسیده است، هنوز محل هزینهکردها در محیط زیست اعلام نشده است و...
بانوی محیط زیستی کشور که سیاست را بسیار دوست دارد باید بداند که هر آنچه از جایگاه حقوقی که دارد میگوید برایش هزینه خواهد داشت وقتی عجولانه این روزها در توییتر خود نوشته است: «جبهه پایداری، وطن امروز، بذرپاش و گروهش در تحریک و بهرهبرداری سیاسی از تجمع تعداد کمی کارکنان با یاری رسانه میلی جهت تضعیف محیط زیست اقدام کردند.»
نسبت دادن یک تحرک صنفی به جریانهای سیاسی تهمتی است که معاون رئیس جمهور باید پاسخ دهد البته نه به شیوه پاسخهایی که تا به الان داده و گفتوگوهای باب میل خود را به صورت یک طرفه با رسانههای خودی منتشر کرده است.
نکته قابل تأمل این است که معاون رئیس جمهور کشور حتی رسانه ملی را هم به تمسخر میگیرد و به دلیل انتشار گزارش تجمع کارکنان این سازمان دولتی آنها را به جای «ملی»، «رسانه میلی» میخواند!